اگر خوب دقت کنید، میبینید که زنده بودن و زندگی کردن یک موهبت شگفتانگیز است. اما اگر بیشتر دقت کنید، میبینید که این جمله تناقض دارد. من از ابتدا با زنده بودنم معنا شدهام، و در نتیجه نمیتوان زندگی کردن را چیزی جز اجبار دانست. بهره بردن از یک موهبت در جایی معنا میدهد که خلاف آن هم ممکن باشد، حال آنکه من نمیتوانم منی را تصور کنم که زندگی نکند و بیاندیشم که در آنصورت آیا موهبتی نصیبم شده است یا خیر؟ بهگمانم این موضوع برای دچار اشتباه شدن در آن، بیش از حد بدیهی است، اما افراد زیادی _افراد بسیار زیادی_ اعتقاد دارند که زندگی کردن یک موهبت است! تعجب میکنم؟ خیر. مردم همیناند!
درباره این سایت